روز جهاني فلسفه با سخنراني غلامحسين ابراهيمي ديناني، مصطفي محقق داماد و يوسف اباذري
مقدمه:
برگزاري روز جهاني فلسفه به روايتي از سال ٢٠٠٢ در سومين سهشنبه نوامبر هر سال برگزار ميشود. در ايران نيز به دليل علاقه وافري كه ايرانيان به فلسفه دارند، در اين روز هر سال نشستهاي گوناگوني از سوي موسسات فلسفي و دانشگاهها برگزار ميشود. يكي از اين نهادها كه از متوليان قديمي فلسفه در ايران است، موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران است كه عموما با نام قديمي آن يعني انجمن حكمت و فلسفه شناخته ميشود. امسال هم در اين موسسه نشست روز جهاني فلسفه برگزار شد، البته مراسم امسال برخلاف دو- سه سال گذشته، شبيه نشستهاي قديميتري بود كه اين موسسه در اين روز برگزار ميكند؛ يعني مثل سالهايي كه در آنها استاداني چون عبدالكريم رشيديان و يوسف اباذري در اين روز به جاي تكرار مكررات، ميكوشيدند فلسفه را به متن زندگي روزمره و مباحث سياسي- اجتماعي روز پيوند بزنند. در مراسم روز جهاني فلسفه امسال نيز چنين شد.
در پانل نخست اين نشست كه عنوانش عقلانيت و اعتدال در جهان معاصر بود، غلامحسين ابراهيميديناني، استاد قديمي فلسفه و حكمت اسلامي به بيان ويژگيهاي فلسفه و فلسفهورزي پرداخت و بر اين تاكيد كرد كه فلسفه جغرافيا ندارد و مسائل فلسفي جهاني و بنيادي هستند. او تاكيد داشت فلسفه انسان را از اسارت و تقليد ميرهاند و فيلسوف تنها به عقل و عقلانيت ملزم است. مصطفي محققداماد، استاد فلسفه و حقوق اسلامي نيز در اين نشست كوشيد نسبتي ضروري ميان عقلانيت و اعتدال با توجه به مباني فلسفي ملاصدرا و شرحي كه او از سخنان ابنسينا ارايه كرده است، اظهار دارد. اما سخنراني جنجالي اين نشست به يوسف اباذري، استاد جامعهشناسي دانشگاه تهران اختصاص داشت كه هميشه به خاطر سخنرانيهاي پرحاشيهاش معروف است.
اباذري در اين نشست به جاي طرح بحثي فلسفي (بخوانيد انتزاعي) سعي كرد بحثي فلسفي (بخوانيد انضمامي) ارايه كند و به اين منظور مشخصا از نتايج انتخابات ايالات متحده آغاز كرد و آن را از نتايج و پيامدهاي سياستهاي نوليبرالي خواند كه در دهههاي پاياني سده بيستم به دستور كار سرمايهداري بدل شدند و حالا به ثمر نشستهاند. اباذري در اين سخنراني كوشيد نشان دهد كه چگونه اين سياستهاي اقتصادي به ظهور و بروز داعش و جنگ در خاورميانه و ظهور آنچه او فاشيسم ميخواند، ميانجامد. او به اين منظور به گفتههاي برخي روشنفكران غربي چون نوام چامسكي و جوديت باتلر و كن لوچ و... استناد كرد. اباذري تاكيد داشت توجه به اين مساله بهخصوص براي ما ايرانيان از آن حيث اهميت دارد كه بسياري از سياستهاي اقتصادي نوليبرالي امروز در ايران نيز در دستور كار قرار گرفتهاند. از نظر اباذري اين سياستها ربطي هم به اين دولت يا آن دولت ندارد و بعد از جنگ از سوي همه دولتها دنبال ميشده است.
اتفاقا بعد از سخنراني اباذري يكي از حضار اعتراض كرد كه چرا در جلسهاي كه قرار است به فلسفه اختصاص داشته باشد، از دولت هاشميرفسنجاني انتقاد ميشود، كه اباذري در پاسخ به اين منتقد گفت: «تمامي دولتهاي بعد از جنگ برنامه نوليبرالي را پيش بردند. آقاي احمدينژاد البته بيش از بقيه و شجاعانه آن را پيش برد. بنابراين بحث من نقد دولت آقاي هاشمي به تنهايي نبود و نميدانم چرا چنين سوءتفاهمي شده است.» در ادامه روايتي از اين سخنراني و سخنرانيهاي ديگر پانل نخست اين همايش ارايه ميشود. با اين تاكيد كه اباذري در ارايه بحث خود از روي متني ميخواند كه به دليل زمان فرصت نكرد كاملا آن را بخواند. ضمن آنكه بسياري از آن چه در روايت حاضر آمده، توضيحاتي است كه او آورده و در متني كه نوشته وجود نداشت.
کد خبر: ۳۰۴۹۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۲